بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی
بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

دردسر های یک خانوم روسی که انگلیسی بلد نبود(طنز)


یک خانم روسی و یک آقای آمریکایی با هم ازدواج کردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز کردند .طفلکی خانم ، زبان انگلیسی بلد نبود اما می توانست با شوهرش ارتباط برقرار کند. 

  یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود . برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.

روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمی دانست که سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش  را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.

 روز سوم خانم ، طفلک می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا  این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد............





مثل اینکه خیلی علاقمندید که بدونید چه اتفاقی می افته ؟!!!

.

.

.

.

.

.
.

.

.

.

.

.

.


.

.

.

.

.

.

خیلی منحرف هستید!!

حواستون کجاست ؟

شوهرش که میتونست انگلیسی صحبت بکنه !!!ء

شوخی دکتر با مرد جوان(طنز)


مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح - با لباس سبز رنگ - از آن خارج می شود. مرد نفسش را در سینه حبس می کند. دکتر به سمت او می رود. مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند...
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم... باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی... اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...
با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد. سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.
دکتر: هه! شوخی کردم... زنت همون اولش مُرد!!!

جوک ٤

خصوصیت آقایون 1. خوشگل تر از خودشون نمیتونن ببینن. 2. هر روزی که باهاشون اشنا شی 3 روز بعد به طور اتفاقی تولدشونه. 3. دوست ندارن دم ویترینای مغازه ها وایسن که دوست دخترشون از چیزی خوشش بیاد مجبور شن پولاشونو خرج کنن. 4روز تولد دوست ختراشون یا مسافرتن یا ماموریت. 5. هر وقت دیر میکنن به جون مامانشون تو ترافیک بودن. 6. اگه راجع به سربازی یا دانشگاه ازشون بپرسی تب 40 درجه میکنن. 7. همشون دوست دختر ندارن

جوک ٣


ینی این روزا هر چقدر هم تخیف بگیری از فروشنده های محترم باز سرت کلاه رفته !! 
رد خور نداره شک نکن !! 
البته بگما اونا هم صرفن (سرفن ، صرفا ،ثرفن ) دارن با ما شوخی می کنن فقط کاملا جدی ان 

جوک ٢

دیروز بابام تو خونه داد میزد "آبروم و نبر !!!! آبروم و نبر !!!! " 
تو اتاق بودم گفتم برم ببینم داداشم باز داره چ کار می کنه ( آخه تو کار پخش تجهیزات برا چارشنبه سوریه :))) 
) دیدم بابام داره دنبال مورچه میدوئه !!!!
گفتم چ کار می کنی؟؟؟?
گفت : داره "آبروم و میبره "!
نیگا کردم دیدم مورچه با ریفیقش دوتایی دارن یکی از پسته هامونو میبرن :)))
خداییش حق داشت بابام اونطوری داد میزد :)))