بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی
بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

بزرگترین سایت تفریحی

داستان کوتاه 2- تو از مورى کمتر نیستى

(امیر تیمور گورگان ) در هر پیشامدى آن قدر ثبات قدم داشت که هیچ مشکلى سد راه وى نمى شد. علت را از او خواهان شدند، گفت :
وقتى از دشمن فرار کرده بودم و به ویرانه اى پناه بردم ، در عاقبت کار خویش ‍ فکر مى کردم ؛ ناگاه نظرم بر مورى ضعیف افتاد که دانه غله اى از خود بزرگتر را برداشته و از دیوار بالا مى برد.
چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم دیدم ، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر دیوار برد. از دیدار این کردار مورچه چنان قدرتى در من پدیدار گشت که هیچگاه آنرا فراموش ‍ نمى کنم .
با خود گفتم : اى تیمور تو از مورى کمترى نیستى ، برخیز و درپى کار خود باش ، سپس برخاستم و همت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم .(42)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد